قوله تعالى و إذْ قال إبْراهیم گفت ابراهیم رب خداوند من اجْعلْ هذا بلدا آمنا این جاى را شهرى کن بى بیم، و ارْزقْ أهْله من الثمرات و روزى ده کسان آن را از میوه‏ها، منْ آمن منْهمْ بالله و الْیوْم الْآخر


هر که استوار گیرد ترا بیکتایى و رستاخیز را به بودنى، قال و منْ کفر گفت و ناگرویده را هم، فأمتعه قلیلا او را برخوردار کنم اینجا درنگى اندک، ثم أضْطره إلى‏ عذاب النار پس وى را فرا نپاوم تا ناچاره رسد بعذاب آتش، و بئْس الْمصیر و بد جایگاهست و شدن گاه.


و إذْ یرْفع إبْراهیم و مى‏برآورد ابراهیم الْقواعد من الْبیْت بناهاى خانه را و إسْماعیل و فرزند وى اسماعیل ربنا تقبلْ منا مى‏گفتند خداوند ما فرا پذیر از ما إنک أنْت السمیع الْعلیم که تویى شنوا و دانا


ربنا خداوند ما و اجْعلْنا مسْلمیْن لک ما را هر دو مسلمان گردن نهاده کن ترا و منْ ذریتنا أمة مسْلمة لک و از فرزندان ما گروهى کن مسلمانان گردن نهادگان ترا و أرنا مناسکنا و رد ما آموز و با ما نماى مناسک حج ما و تبْ علیْنا و باز پذیر ما را و با خود میدار إنک أنْت که تو که تویى التواب الرحیم توبه ده و باز پذیرى بخشاینده و مهربان.


ربنا خداوند ما و ابْعثْ فیهمْ بفرست در میان ایشان رسولا منْهمْ رسولى هم ازیشان، یتْلوا علیْهمْ تا بریشان خواند آیاتک سخنان تو و یعلمهم و در ایشان آموزد الْکتاب و الْحکْمة نامه و دانش کتاب تو و حکمت خود، و یزکیهمْ و ایشان را روز به و هنرى افزاى و پاک کند إنک أنْت که تو که تویى الْعزیز تاونده و تواننده بهیچ هست نماننده. الْحکیم داناى راست دان نیکو دان.


و منْ یرْغب آن کیست که باز گراید و باز نشیند عنْ ملة إبْراهیم از کیش ابراهیم و دین وى إلا منْ سفه نفْسه مگر در خویشتن سبک خردى نادان خویشتن ناشناس، و لقد اصْطفیْناه فی الدنْیا و خود بر گزیدیم وى را و پاک کردیم پیشوایى دین را درین جهان، و إنه فی الْآخرة لمن الصالحین و وى در آن جهان از نیکان شایستگانست.